نوشته شده توسط : مهران

اگه یک روز یک نفر دلت رو شکست صداش رو در نیار

چون یک روز یکی دل خودشو می شکنه اون روز صداش در میاد                       



:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهران

.

آسمان با ستارگانش

در شب سفر کرد

من با واژه هایم

سپیده دم هر دو باز آمدیم

آسمان

با خورشیدی بر کف

من

با شعری بر لب

                                                  " ضیا موحد "

.

***

عکس از فرامرز نصیری



:: بازدید از این مطلب : 46
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهران

حضور هم زمان یک آسمان درخشان با ابرهای روشن و چشم انداز رازآمیز شبانه با نورهای مصنوعی ، برخاسته از واقعیت نیست . این رویارویی عجیب ، تنها زمانی وجود دارد که هنرمندی چون رنه ماگریت آن را در تخیل خود می پرورد . او نام این اثر را امپراتوری نورها ( ١٩۵۴ ) می گذارد و خاطر نشان می کند : " به نظر من این بازنمایی شب و روز به ما نیرو می بخشد . نیرویی که به واسطه ی آن شگفت زده و افسون می شویم . من این نیرو را شعر می نامم ... حرفه هنرمند شماره ٢۴

.



:: بازدید از این مطلب : 36
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهران

قلم حرمت دارد . قلم قداست دارد . قلم معجزه ی تا ابد ماندگار انسان است . در فرهنگ ما ، زیباترین و عمیق ترین بیان حرمت و قداست این معجزه را می توانیم در نوشته های علی شریعتی بیابیم :

"   ... هر کسی توتمی دارد  که  بدان  سوگند  می خورد  ، با آن  عشق می ورزد  ، دوست می دارد ، می پرستد ... هر کسی توتمی دارد که ذکر آدم بودن اوست ...  هر کسی توتمی دارد و توتم من " قلم " است ... که خویشاوند آن من راستین من است . عطیه ی روح القدس من است .  یادآور سرگذشت و یادآور سرشت و بازگوی سرنوشت من است ...    قلم توتم من  است .   قلم زبان  خدا است .   قلم امانت آدم است .  قلم ودیعه ی عشق است ...  و قلم توتم من است  .  و قلم توتم ما است .  "

قلم همواره در پیوندی ناگزیر با تفکر و اندیشه بوده است و ابزاری برای بیان آن . قلمرو قلم ، قلمرو آگاهی و بیداری است . قلمرو قلم ، قلمرو خرد و متانت است و ...

 

***

١_ در چند سال اخیر تعدادی از کوه نوردان وبلاگ نویس و وبلاگ دار (!) برای اجرای یک برنامه ی مشترک ، عنوان " صعود قلم " را انتخاب کرده اند . عنوانی که بنا به محتوای خود و بی اختیار ، مفاهیمی مانند تفکر و اندیشه را به ذهن متبادر می کند . عنوانی که تصور آن بدون خرد و متانت غیر ممکن است .

٢_ آیا دوستان کوه نورد ما می توانند تبلور و جلوه هائی حتی کوچک از مفاهیم گفته شده را در _ مثلا _ آخرین برنامه ی اجرا شده نشان دهند و آن را اثبات کنند؟

٣_ وقتی هدف خود را صرفا " دیدار و آشنائی " قرار می دهید ، دیگر چه اجبار و ضرورتی برای استفاده از عنوان " قلم " وجود دارد ؟ 

۴_ به نظر شما، با انتشار اخبار، عکس ها و فیلم های برنامه ی " صعود قلم "  ، افکار عمومی جامعه ای که در آن زندگی می کنیم چه تصور و ایده ای در باره ی اعضای این صنف ( کوه نورد جماعت ) خواهد داشت ؟  آیا اساسا ذهنیت و یا قضاوت افکار عمومی برایتان اهمیتی دارد ؟

۵_ از لحاظ جوهر شخصیت فردی و اجتماعی ، آیا تفاوت و تمایزی میان کوه نوردان با دیگر ورزش کاران جامعه مان وجود دارد یا نه ؟ آیا انتظار و توقع خرد و متانت از کوه نوردان در چنین مناسبت هائی ، انتظار و توقعی بی مورد است ؟

۶_ به عنوان یک عضو کوچک _ بسیار کوچک _ خانواده ی بزرگ کوه نوردان دارای وبلاگ ، نسبت به محتوای _ به واقع : بی محتوائی _ برنامه ی اجرا شده ، انتقاد و اعتراض دارم . به عاری بودن آن از جوهر تفکر و اندیشه . به انتشار گسترده ی عکس های بی ربط به موضوع این صعود برای افکار عمومی انتقاد و اعتراض دارم . 

٧_ عکس زیر مراسمی را نشان می دهد که معمولا در پایان صعود و بر فراز قله ها اجرا می شود .  عکس زیر مربوط به مراسم پایان " صعود قلم " بر فراز قله مهرچال است !!

 و البته عکس های دیگر :

برای دو عکسی که در این یادداشت بود ، علیرضا در سایت تنها در کوهستان ، موضوع اجازه برای انتشار را مطرح کرده است . با وجود آنکه چنین چیزی و اشاره به آن در هیچ قسمت از سایت ایشان وجود ندارد اما به پاس احترام و دوستی و هم چنین شخصیت دوست داشتنی اش، و البته لینک هائی که مدت هاست بدون اجازه (!) به مطالب این وبلاگ می دهد  این دو عکس و زیر نویس عکس بالا حذف شد .

عکس هائی که این روزها در وبلاگ های دوستان ، مانند آن را بسیار می بینیم !!

.

٨_ فرشید فاریابی در متن دعوت نامه ی اولین نشست وبلاگ نویسان کوه نورد نوشته بود :       " کوه نویس های گرامی سلام؛ چون من و ما با نوشتن، این ابزار همیشه مدرن سرو کار داریم و در این باور آموخته ایم: هر آنچه که هر فردی می تواند درباره موضوعی بیان کند را باید که به مدارا و تحمل مورد تامل قرار دهیم؛ قصد آن داریم آموخته ها را به عمل تجربه کنیم. تجربه کنیم که بتوانیم فاصله ی حرف تا عمل را به اندک ترین مقدار ممکن برسانیم. حرف هایمان را در عمل نهادینه و ماندگار کنیم و زیرساخت های اساسی برای برداشتن گام هایی در راه عملی که آغاز کرده ایم را مورد توجه قراردهیم. ما مردمانی با احساس هستیم. ما ایرانی هستیم . این احساس پاک انسانی، ما را وادار به تعامل بیشتر می کند. این تعامل بیشتر می طلبد که چهره در چهره ی یکدیگر دیدارهایی را شکل دهیم که فارغ از هر منیتی ،" ما " بودن و با هم بودن را در راهی که آغاز شده تجربه کنیم. هریک از ما در گوشه ای تجربه های فراوانی در این راه کسب کرده و افکار و ایده های جدید فراوانی در ذهن دارد. برای همه ی این تجربه ها ی پراکنده و این فکرهای متولد نشده باید فکری کرد. برای همه ی آنچه که در این چند سطر به آنها اشاره شد و بسیار بیش از آنچه گفته شد در دل هایمان سخن و در اذهانمان اندیشه داریم   http://nedayekouh.blogspot.com/2005_05_01_archive.html  " فرشید فاریابی در گزارش نهائی آن نشست از حضور ١١ نفر خبر داده بود و صعود مهرچال با حضور ٧٠ نفر برگزار شد . آیا باید از پیشرفت سخن بگوئیم یا در باب پس رفتی آشکار و خجالت آور ، انتقاد از خود را آغاز کنیم ؟ 

.

***

قلم حرمت دارد . قلم قداست دارد . قلم معجزه ی تا ابد ماندگار انسان است . در فرهنگ ما ، زیباترین و عمیق ترین بیان حرمت و قداست این معجزه را می توانیم در نوشته های علی شریعتی بیابیم :

"   ... هر کسی توتمی دارد  که  بدان  سوگند  می خورد  ، با آن  عشق می ورزد  ، دوست می دارد ، می پرستد ... هر کسی توتمی دارد که ذکر آدم بودن اوست ...  هر کسی توتمی دارد و توتم من " قلم " است ... که خویشاوند آن من راستین من است . عطیه ی روح القدس من است .  یادآور سرگذشت و یادآور سرشت و بازگوی سرنوشت من است ...    قلم توتم من  است .   قلم زبان  خدا است .   قلم امانت آدم است .  قلم ودیعه ی عشق است ...  و قلم توتم من است  .  و قلم توتم ما است .  "

قلم همواره در پیوندی ناگزیر با تفکر و اندیشه بوده است و ابزاری برای بیان آن . قلمرو قلم ، قلمرو آگاهی و بیداری است . قلمرو قلم ، قلمرو خرد و متانت است و ...



:: بازدید از این مطلب : 17
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهران

توي اردو گاه قلبتء منم يه اسير جنگيء تو منو شکنجه ميديءتوي اين قلعه ي سنگی))
                                                         
                                                        ************************
 ((در یک آشنایی دوستانه ما با هم دست دادیم !! تو فقط دست دادی.. و من.. همه چیز از دست دادم
))
                                                 ************************
((موقعي که داري واسه بدست آوردن کسي ميدوي آروم بدو چون شايد يکي هم داره واسه بدست آوردن تو ميدوه
))
                                                 ***********************
((تصوير چشمان تو را در رويا ها كشيدم، باغ گلي از جنس مريم ها كشيدم، تو گم شدي در جاده هاي ساكت و دور، من هم به دنبال نفس هايت دويدم
))
                                                 ***********************
((باز در کلبه ی عشق،  عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک ، چشم مرا جاری کرد
))
                                             
                                                ***********************
                                              
 ((مثل شقايق زندگى كن:كوتاه اما زيبا،مثل پرستو كوچ كن:فصلى اما هدفمند،مثل پروانه بمير:دردناك اما...عاشق
))
 
                                                ***********************
(( زندگي مثل بازي حکمه!! مهم نيست که دست خوبي نداري مهم اينه که يار خوبي داشته باشي؛ اينطوري ‏شايد حتي بتوني بازي باخته رو ببري
))

                                                 ***********************

((می نويسم (( د ي د ار )) تو اگر بي من و دلتنگ مني ... يك به يك فاصله ها را بردار
))                                               

                                                 ***********************

((ما غم زده ي شهر خرابيم گر مئ نخوريم خانه خرابيم ما ز کس و کسي کينه نداريم يک شهر پر از دشمن و يک دوست مثل تو داريم
))

                                                 ***********************

((گرچه سكوت بلندترين فرياد عالم است ولي گوشم ديگر طاقت فريادهاي تو را ندارد عزیز دلم كمي با من حرف بزن
))
                                                 ***********************

((در صفحه شطرنج زندگی همه ی مهره های من مات مهربانی تو شدند و من قلبم را به تو باختم
))

                                                 ***********************

((هرگز براي عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهي در انتهاي خارهاي يک کاکتوس به غنچه اي مي رسي که ماه را بر لبانت مي نشاند
))
 
                                               ***********************

((هر شب برو کنار پنجره تا ستاره ها ببيننت و حسوديشون بشه که...... ماهشون مال منه
))

                                                 ***********************

((دروغ مثل برف است که هر چه آنرا بغلتانند بزرگتر می شود
))


                                                  ***********************
 ((تمام افکار تو را روی کاری که داری انجام می دهی متمرکز کن. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشن نمی سوزانند
))
                                     ***********************
((از زندگي لذت ببر چون آخر جاده زندگي يه تابلو هست كه روش نوشته دور زدن ممنوع
))
                                                            **********************
  ((زندگي صحنه ي يکتاي هنرمندي ماست، هر کسي نغمه ي خود خواند و از صحنه رود، صحنه پيوسته به جاست، خرم آن نغمه که مردم بسپارند به ياد
))
                         
                                      ***********************
((آسمان می بارد, گل می میرد, تو نه آسمان باش نه گل
, زمین باش تا آسمان بر تو ببارد و گل در تو بروید))
                                                              ***********************
بارون نباش كه با التماس خودت رو به شيشه بكوبي ... ابر باش كه همه منت باريدن تو رو بكشن
))))
                                                 ***********************
خدايا من اگر بد کنم تورا بنده ديگر بسيار است تو اگر با من مدارا نکني مرا خدايي ديگر کجاست؟؟؟؟
))))



:: برچسب‌ها: نصیحت دوستانه ,
:: بازدید از این مطلب : 29
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : یک شنبه 17 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهران

bnb

م



:: بازدید از این مطلب : 38
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : شنبه 16 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد